سال ۱۳۸۱ در شرکتی شاغل بودم؛ روزی در بین همکاران مسابقهای برگزار شد و قرار شد برای برنده، یک کادوی ۵۰۰۰ تومانی بخریم. در مسیر بازگشت به منزل از یک لباس فروشی، یک پیراهن مردانه مناسب قیمت کردم که ۵۲۰۰ تومان بود و فروشنده گفت:«حداکثر میتوانم ۲۰۰ تومان تخفیف بدهم چون خودم تولید کننده آن هستم و کمتر از این قیمت، برایم سود ندارد».
چند قدم جلوتر دقیقا همان پیراهن را پشت ویترین مغازهای دیگر دیدم که فروشنده گفت قیمت آن ۱۲۰۰۰ تومان است! خواستم بیرون بیایم که گفت: «چند میخواهی؟» ماجرا را توضیح دادم و گفتم حداکثر میتوانم ۵۰۰۰ تومان برای این هدیه هزینه کنم. گفت:«۸۰۰۰ تومان ببر». دوباره که قصد من برای بیرون آمدن را دید، لباس را در کیسهای قرار داد و گفت: «باشه، همان ۵۰۰۰ تومان خودت!»
اگر قرار بود آن لباس را برای خودم بخرم و قیمت واقعیاش را نمیدانستم، شاید اگر حداکثر ۲۰۰۰ تومان تخفیف میگرفتم، کلی هم خوشحال میشدم. برایم جالب بود که آن فروشنده حاضر شد %۶۰ تخفیف برای کالایش اعمال کند. استراتژی قیمتگذاری او چگونه بوده و چقدر برای تخفیف، جا گذاشته است؟
نوشته: مجید برقی